خــــانه |  راهـنمای تـــارنما |  جستجو    
 
     
 
 

     تــــــــازه هـــــــا  
 
   رساله راه بهبودی
   کتاب پروفسور حسابی و دانش اتمی ایران
   بیست و هشتمین یادمان پروفسور حسابی
   ... مکاتبات پروفسور حسابی و آندره ژید
   فاطمه گله ...
   جناب مهندس غلامرضا سحاب - دوستان
   گزارش رونمایی از دیوان حافظ حسابی
   تور گردشگری منزل، موزه، کتابخانه ...
   بروشور موزه پروفسور حسابی
   خبرنامه روز جهانی موزه (بهار 97)
   تعیین ساعت ایران
   همایش یونسکو در بنیاد پروفسور حسابی
   فیلم های مصاحبه با پروفسور حسابی
   سخنرانی در سوگ درگذشت اینشتین
   بخشی از عضويت های استاد‎‎‎‌
   دیدگاهی بر تئوری پروفسور حسابی
   بزرگداشت سی صدمین سالگرد تولد نیوتن
   خرید زمین در کره مریخ
   تئوری استاد
   تزهای تقدیمی اساتید بزرگ به استاد ...
 
     پیــــــوندهــــــــــا 
 
   

   

   
   
   
   
 
 
 
 
 
 
 
     
     
         
 






  سخنرانی پروفسور حسابی در سوگ درگذشت پروفسور اینشتین در سالن اجتماعات دانشگاه تهران ، به دعوت رئیس دانشگاه تهران فروردین ماه 1334

 
 
     
 
سخنرانی پروفسور حسابی

در سوگ درگذشت پروفسور اینشتین

در سالن اجتماعات دانشگاه تهران ، به دعوت رئیس دانشگاه تهران
فروردین ماه 1334
 
 

امروز جهان بشریت ، از فوت نابغه بزرگ آلبرت اینشتین ، متاثر و اندوهگین است .
او ، در سال 1879 در شهر (اولم)1 در کشور آلمان ، به دنیا آمد . پدرش ، که صاحب یک کارخانه الکتروشیمی بود ، هنگامی که آلبرت ، چهار سال داشت ، به دلیل مشکلات مالی ، به شهر (مونیخ) نقل مکان نمود . دو سال بعد از آن ، آلبرت ، که پسربچه خجول و فکوری بود ، وارد دبستان شد . انضباط شدیدی که در آن دبستان ، وجود داشت ، در روحیه حساس آن پسرکوچک ، اثر دایمی سختی برجای گذاشت . تا جایی‌که باعث شد ، در پاره‌یی از دروس ، دیگر ترقی از خود نشان ندهد . حتی در دروسی مانند زبان ، تاریخ و جغرافیا . بروز موارد دیگری در روحیه او ، موجبات نارضایتی معلمین را از او به وجود آورد . به این ترتیب می‌گذشت ، تا اینکه توجه و دوستی او ، با یک دانشجوی پزشکی به نام (ماکس تالمی)2 ، علاقه او به ریاضیات را ، فراهم آورد . وسیله این شکوفایی روحیه ، یک کتاب هندسه‌یی بود ، که ماکس ، به او هدیه داد .
بیداری روحی و علاقه ذهنی به ریاضیات ، با داشتن این کتاب ، در این پسر کوچک شروع گردید . مطالعه پرشوری که ، نتیجه‌ این هدیه بود ، باعث پیشرفت زیاد او ، در ریاضیات ، در سن چهارده سالگی شد . در همین سن بود ، که به مطالعه فلسفه نیز ، روی آورد . به طوری‌که کتاب‌های (کانت)3 و فلاسفه ماوراء الطبیعه دیگر را ، بارها خواند و مرور کرد .

اشکالات مالی پدر ، آلبرت را ، وادار نمود ، که برای کار ، به شهر میلان (ایتالیا) برود . زندگانی در آنجا ، آزادتر و راحت‌تر از آلمان بود . ولی ، علیرغم این راحتی نسبی ، و آن زندگانی نسبتا آزادتر ، که بیش از چند ماهی ادامه پیدا نکرد ، مجبور شد ، خود را ، برای یافتن شغلی دیگر ، در جایی دیگر ، مهیا کند .

او ، بازهم ، راه چاره را ، در تحصیل یافت ، و سعی کرد ، با تصدیقی که از یکی از معلمین ریاضی دبیرستان مونیخ ، به دست داشت ، در مدرسه پلی تکنیک زوریخ (سوییـس) به تحصیل اشتغال ورزد . فراگرفتن حرفه و فنی جدید ، که بتواند موفقیت شغلی و زندگانی او را ، تضمین کند . ولی ، ورود به این مدرسه ، و گذران دوره آموزش عالی ، نیاز به پایه قوی‌تر در ریاضیات داشت . برای رفع نقایص دروس ریاضی خود ، جهت ورود به این مدرسه ، لازم شد ، خود را ، در خارج از آنجا ، برای مدت یک سال مهیا سازد . پس از گذران موفقیت‌آمیز کنکور و ورود به این مدرسه ، ترقی شگفت‌آور این جوان ، آغاز شد .

بعد از پنج سال تحصیل ، در مدرسه پلی تکنیک زوریخ ، و با وجود توفیقات تحصیلی ، کاملاً امیدوار بود ، که بتواند دانشیاری مرکز آموزش علوم در آلمان را ، به دست آورد . ولی چنین توفیقی برای او حاصل نیامد . به این ترتیب ، بازهم مجبور شد ، به دنبال کار بگردد . فشار زندگی و جستجویی دشوار ، آن هم برای یک مدت طولانی .
بالاخره ، پس از کوشش زیاد و خسته‌کننده ، توانست ، به عنوان کارمند آزمایشگاه ، در اداره ثبت علامات و اختراعات سوییـس ، شغلی به دست بیاورد . با این‌که این کار ، برای او ، بسیار یکنواخت بود ، ولی موجبات آن را ، برایش فراهم آورد ، که در اوقات به دست آمده ، مطالعات خود را ، در ریاضیات ، و در نظریه‌های فیزیک نسبـیت ، که در آن روزها ، در معرض مباحثه بود ، به خوبی ادامه داده و به پیش ببرد .
در این هنگام بود که اینشتین ، بالاخره موفق شد ، اولین مقاله خود ، در علم فیزیک را انتشار دهد . مقاله‌یی ، درباره نظریه نسبـیت ، در سال 1905 . مقاله‌یی که در مجله علمی سویـیسی : (انّالِن دِر فیزیک Annalen der Physik) منتشر شد . پس از آن بود که ، شهر زوریخ ، به این حقیقت پی برد ، که یک نابغه علمی ، بین کارمندان اداره علامات خود دارد . به این اعتبار ، او را ، به عنوان مدرس در دانشگاه ، معین نمودند . و چهار سال بعد از آن بود ، که به سمت استادی رسید . شغل بعدی او ، استادی در دانشگاه پراگ در سال 1911 بود . شغلی که به مدت هجده ماه ، برای او باقی ماند . بعد از آن ، به مدت کوتاهی در شهر زوریخ ، اقامت گزید .

در سال 1914 بود ، که به برلین رفت . در آنجا ، به عنوان استاد ، در آکادمی پروسی علوم و رییـس انستیتوی فیزیک نظری کایزر ویلهلم Kaiser Wilhelm Institute für Theoretische Physik مشغول به کار شد .

در این سال‌ها بود ، که جنگ جهانی اول آغاز شد . جنگ جهانی ، برای اینشتین ، اوقات سختی را ، به وجود آورد . و از آنجا که تاب بی عدالتی و دیدن خون‌ریزی را نداشت ، خود را ، با مطالعه ، در برابر بی‌رحمی و خرابی‌ها و کشتارهای ناشی از جنگ ، تسلی می‌داد .

در سال 1933 آلمان نازی ، او را ، به واسطه مذهبش از کشور ، اخراج کرد . مدتی بی‌خانمان بود . تا بالاخره از اسپانیا ، فرانسه ، انگلستان و امریکا ، دعوت‌نامه‌هایی برایش رسید . که نهایتا ، او امریکا را انتخاب کرد .

در انستیتوی مطالعات عالیه پرینستون ((Princeton به عنوان پروفسور فیزیک نظری ، شروع به کار نمود . و برای سال‌های متمادی ، در آنجا ، به مطالعات ، تدریس و پژوهش مشغول بود . تا بالاخره ، در روز دوشنبه 18 آوریل ، در همانجا و در سن 76 سالگی درگذشت .

از آنجا که همه دانش‌داران آگاه و علاقمندان به علم ، از استعداد فوق‌العاده علمی آلبرت اینشتین ، کم و بیش مطلع می‌باشند . بنابراین در این‌جا ، می‌خواهیم ، به صفات حمیده بشری او ، اشاره‌یی بکنیم .

شخصیتی پسندیده ، که به حد اعلا ، از صفات انسانی برجسته ، برخوردار بود . شخصی رئوف . انسانی خوش‌نـیّت . مردی بی‌آلایش . دانشمندی بی‌تکلف . فرهیخته‌یی منزه از هرگونه حرص و آز دنیـوی .

علاوه برآن ، او نه تنها برای خودش ، بلکه هرگز ، طمعِ مردم دنیا ، برای مال و مقام را ، نمی‌توانست توجیه کند . بهتراست بگوییم : که او هرگز ، وجود چنین صفتی را ، درک نمی‌کرد . حتی ، همواره به جمع‌آورندگان مال دنیا ، با تعجب و تاثر می‌نگریست .

اینشتین ، عاشق خدمت به هم‌نوع بود . و از این خدمت‌گذاری خود به دیگران ، لذت می‌برد . او اوج این خدمت را درکشف حقایق ، و معرفی آن ، به انسان‌های دیگر می‌دانست . و در تراز نخست : این کامیابی را ، در امر پژوهش می‌دید . اینشتین ، شخصی بود خداپرست . و معتقد به مبادی دینی . که خداشناسی او ، به قدری عمیق بود ، که برکارهای علمی‌او ، تاثیر بسیاری گذاشت . عمق این تاثیر ، در مباحثه او ، با پیروان نظریه گسسـتگی ماده و فضا ، که مستلزم قبول نظریه آماری و اتفاقی واقعیات بود ، هویدا می‌باشد .

به عنوان مثال ، این اواخر ، عده‌یی از دانشمندان ، معتقد شده‌اند : که بدون قبول نظریه علت و معلول ، نخواهند توانست ، پیشرفت لازم را ، در علم فیزیک ، به وجود بیاورند .

اینشتین ، طرفدار نظریه پیوستگی و نظریه علت و معلول بود . و دلیل اصلی او ، برای این ثبات عقیده ، در برابر دیگران ، یعنی آماری و اتفاقی بودن واقعیات را ، به دور از مشیت خداوند می‌دانست . زیرا معتقد بود : که خداوند ، هر اتفاقی را ، معلول علتی ، قرار داده است . و کاملاً به نظر می‌رسد ، در تفحصات علمی ، مشیت خداوند را ، راهنمای همیشگی خود می‌دانسته است .

به عقیده بنده ، که یک سالی با او و همکارانش در دانشگاه پرینستون امریکا معاشرت داشتم ، پروفسور اینشتین شخصی بود دارای نهایت فروتنی و تواضع که صحبت با او بسیار آسان ، ساده و بی‌تکلف بود .

او ، به بیانات طرف مورد بحث خود ، همواره با دقت و کمال حوصله ، گوش می‌داد . همیشه همچون یک پدر دلسوز و معلم مسئول ، در رفع اشکالات مراجعه کننده خود ، با جدیت می‌کوشید .

اینشتین میل نداشت ، که هیچ فرقی میان او و دیگران باشد . از تجمل و اصولا از ظواهر گریزان بود ، زندگانی او ، بسیار ساده بود .

به همین دلیل ، از هر بزرگداشت و تجلیلی که برای او برگزار می‌شد ، ناراحت بود . اما ، از آنجا که باور داشت ، زندگیش و آنچه بر او می‌گذرد ، یکی از مقدرات خداوند است ، که به همین واسطه تجلیل و توجهات نسبت به خودش را ، از مقدرات الهی ، می‌دانست .

او ، با خواهر خود ، در یک خانه کوچک ، در پرینستون زندگی می‌کرد . هنگام ظهر ، غالبا ناهارها را ، درسالن سلف ‌سرویس انستـیتوی پرینستون ، با دستیاران و دانشجویان صرف می‌کرد .

دانشمندی‏‌که ، زمانه ، کمتر مانند او را به خود دیده است . نه تنها دانشمندی بزرگ و نابغه‌یی علمی ، بلکه نابغه‌یی در اخلاق انسانی و بشری . او از هر حیث ، نمونه کامل انسانیت بود . انسانی برجسته و سرمشق اخلاق . نمایه‌یی کامل از حس نوع‌دوستی و وظیفه‌شناسی . الگویی کامل ، برای نسل‌های آینده بشر .

در پایان جمله‌یی از کشفیات او :
کشفیات علمی اینشتین ، به دو فصل بزرگ تقسیم می‌شود ، دو قسمتی که به نظر می‌آید اهمیت و ارزشی یکسان دارند . نخست : کشفیات او ، در نظریه نسبـیّت . نظریه‌یی که بسیاری ، آن را ، به نام نظریه اینشتین می‌شناسند . بخش دیگر : کشفیات او ، در نظریه اتمی ، یا نظریه کوانتا quanta . این نکته را نیز ، یادآور می‌شوم : که فرضیه‌های او ، راجع به دانه‌های نور و آمارکوانتا ، پیشرفت‌های بزرگی ، در علم فیزیک اتمی ، به وجود آورد .
در پایان ، و برای پرهیز از اطاله کلام ، همگی با هم ، آمرزش الهی را برای چنین انسان بزرگی خواستار شویم .

با ویرایش بنیاد پروفسور حسابی.


 
         
     
■ زندگی نامه     ■ فرهنگی     ■ پژوهشی - صنعتی     ■ گالری    
                       
» شرح زندگی     » چاپ و انتشار     » تئوری استاد     » گالری عکس    
» خانواده     » موزه     » مکانیک و هیدرودینامیک     » گالری فیلم    
» فرهنگی، هنری     » کتابخانه     » هوش مصنوعی     » گالری پوستر    
» تحقیقات     » فرهنگ ایرانی     » فیزیک ذرات بنیادی و حرارت     » تور مجازی بنیاد    
» کتاب ها     » مراسم و سخنرانی ها     » الکترونیک و اپتیک          
» رساله ها، مقالات و سخنرانی ها     » جوایز                
» موسسات     » نشست های علمی – فرهنگی بنیاد     ■ زیست محیطی          
» خدمات و مشاغل     » رسانه ها                
» دوستان، همکاران، شاگردان           » سازمان ملل، ارتقاء زیست محیطی بنیاد          
» نشان ها و مدارک بین المللی     ■ تازه ها     » فعالیت های زیست محیطی          
» کنفرانس ها و عضویت ها           » نشست های زیست محیطی          
» جملات برجسته استاد     » تازه های تارنما     » نمایشگاه های زیست محیطی          
» بورس پروفسور حسابی         » فضای زیست محیطی بنیاد (عکس)          
 
         
  کلیه حقوق مادی و معنوی این سایت متعلق به بنیاد پروفسور حسابی می باشد. 1395- 1348